آخیییش :)

ساخت وبلاگ

سلام و صد سلام به عزیزان این خونه کوچیک مجازیballoons smiley

انشالله که حال و احوال دل تون خوش باشه و روزگار بر وفق مراد clay 2 smiley

عارضم به حضور انورتون که امروز عصر بلاخره مهمانهای ما از ما دل کندند و تشریف بردن و ما بسی مسرور گشته و نفسی از سر آسودگی کشیدیم clap smiley، البته هنوز نفس آسودگی مان به بازدم نرسیده بود که لطف کردن ابراز داشتن که مجددا شهریور ما را از حضورشان مستفیض میگردادند باشد که رستگار شویم و حال ما را در آخرین لحظات رفتنشان بسی خراب نمودند boohoo crazy rabbit.... حالا ما اگر مهمان نخواهیم تکلیف مان چیست ؟؟؟ boring crazy rabbitup down crazy rabbit

القصه با رفتن مهمانها اولین کاری که کردم افتادم به جان خانه ای  که بیشتر شبیه به بقایای جنگ جهانی دوم شده بود تا یک واحد آپارتمان و هی شستم و رفتم و از خودم در نقش کوزت کارگری در وکردمpheew crazy rabbit....عصر هم رفتم خرید و به فریزر و یخچالی که در این چند روز کاملا خالی گشته و بقول جنوبی ها شبیه مسجد شده بود صفایی دادم و رنگ و بویی و زندگی درشان جریان پیدا کرد 

بعد هم غرق در سکوت دلپذیر خانه بعد از روزها خلوتی حاصل گردید و ماخسته و کوفته و له  برروی کاناپه ولو گشتیم و مثل این خلوت ندیده ها و تنهایی ندیده ها هی ف.ی.س بوق را چک کردیم، هی تل گرام را، و روم به دیوار این.ستا. گرام را و از شدت شادی تنهایی نمیدانستیم چه باید بکنیم و هی از این شبکه مجازی به آن شبکه رفتیم و بعد هم با مادر خانمی مان یک دل سیر غیبت کردیم 

و اکنون هم که در خدمت شماییم و وبلاگ آپ مینماییم و بسی دلمان برای عصر پاییزی و دوستان نازنینم تنگ شده بود  computer man smiley

از درسها هم که نگویم بهتر است که بیشتر از یک هفته ازشون بیخبر بودم و بسی استرس فول گشتم و شبها تئوریستهای گرامی به خوابمان آمده و ما را راحت نمیگذارند و ما این یک هفته و اندی هی به کتابها نگاه کرده هی استرس مان به اوج رسید و هی قلب مان گروپ گروپ زد bye crazy rabbit

و این هم حال و روز این روزهای نیلگون از عصر پاییزی و غرغرنامه امروزم.......

بعدا نوشت : 

یکی بیاد منو تنبیه کنه....درس نمیخونم.... . به شدت هم عذاب وجدان و استرس  دارم بابت این نخوندن.... مهمونها باعث شدن به شدت از روال زندگیم بیفتم..... از فردا هم کلاسهای ترم تابستون شروع میشه و دو روزدر هفته سر کارم ....

خدایا مددی...

برم ببینم با تکنیکهایی که دوست روانشناسم خانم دکتر م بهم یاد دادن میتونم خودم رو وادار کنم به خوندن انشالله.... 

دوستان عزیز التماس دعا....

عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : آخیییش, نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:28