بعد از مدتها نوشت :)

ساخت وبلاگ

سلام و صد سلام به عزیزان این خونه مجازی 

قبل از هر سخنی ممنون و متشکرم از دعای خیر دوستان عزیزی که این مدت دعای خیر در حقم فرمودن  و سراغ گرفتن : خانم دکتر  گل نرگس جونم ، مادر باران جان عزیزم و برادر پژمان عزیز. ان شاالله که همیشه دلشاد و حاجت روا باشید . 

خب بریم سراغ وقایع این مدت ......

عارضم به حضور انورتون که یک ماه مونده به آزمون جامع اساتید دانشکده نامردی رو در حقمون سنگ تموم گذاشتن و  کل سیلابس یک درس رو به همراه استادش عوض کردن.... یک درس رو حذف کردن ..... و یک درس دیگه رو جایگزین کردن....  بعد درسها  تو رشته ما حالت پکیج داره هر درسی چند تا زیر  مجموعه داره ....مثلا  پکیج نقد و بررسی روشهای آموزش زبان ، شامل روش ها و تئوریهای تدریس ، مدیریت کلاس، مواد درسی ، تربیت معلمان ، روانشناسی یادگیری ، روانشناسی زبان اموز ، فلسفه آموزش و پست مدرن........  خلاصه که ما کل تابستون نشستیم خوندیم  و نوت و خلاثه نوشتیم و خیلی شیک و مجلسی اون درس حذف گردید... و این پک سنگین نقد و بررسی اصافه گردید....

قدم بعدی نامردی رو زمانی برداشتن که گفتن نمره ازمون زبان عمومی تون اکسپایر شده و باید دوباره ازمون بدید و نمره برامون بیارین....حالا نمره مون چنده ؟! بالای 90 از 100........ خلاصه ما سه هفته مونده به جامع رفتیم دنبال نمره ازمون تافل.... 

قدم بعدی نامردیشون برگزاری همزمان مصاحبه جامع با مراحل ازمون کتبیش بود.... شما فکر کنین ما چهارمرحله ازمون کتبی دادیم، چه آزمونهایی....چقدر سخت و جانفرسا و نفس گیر (اینم به قدم دیگه از نامردی شون بود ) بعد خسته و  کوفته  ی دو روز که صبح و عصر رفتیم ازمون کتبی دادیم غروب روز دوم  که میشد نوبت 5م ازمون رفتیم مصاحبه دادیم و چقدر ما رو اذیت کردن و  سوالهای سخت پرسیدن و ما رو دستپاچه کردن ... میخواستن کم بیاریم  ما  هم که نیلگونیم کم نمیاریم ! خلاصه هی اونا پرسیدن هی ما گفتیم هی پرسیدن هی ما گفتیم تا بلاخره خسته شدن دیگه آخر وقت بود منم فامیلم "ن" اخرین نفر لیست بودم ساعت 7 غروب مصاحبه م تموم شد ........

خلاصه به هر تقدیر بود گذشت اما با تمام این بدبختی ها اساتید  سخت گیر ما که هرگز از هیچی راضی نیستن ، با اون امتحان سختی که گرفتن راصی از برگه هامون نبودن و مدیرگروه محترم مان به یکی از دوستان گفته از برگه ها اصلا راضی نیستم و چند نفری میمونن برای نوبت اردیبهشت.......وای خدایا .....من نباشم فقط.......خیلی خیلی به من فشار و استرس روانی وارد شد تو اون دو روز....روز اول از مرحله اول و دوم کتبی  اومدم خونه انقدر حالم بد بود انقدر استرس از سر گذرونده بودم که بی دلیل و بی اختیار اشک میریختم.....شب هم تو خواب حالم بد شد نمیدونم قندم افتاده بود فشارم افتاده بود نمیدونم چی شده بودم که نیمه شب با یه لرزش خیلی عجیبی شبیه تشنج از خواب پریدم و عینهو خود منارجنبون میلرزیدم ....و حالا مگه خوب میشدم ..... بخاری رو تا جایی که راه داشت زیاد کردم و نشستم رو بخاری  القصه تا یک ساعت اونقدری لرزیدم که دیگه عضلاتم درد گرفته . خلاصه اینکه دو روز از فشار عصبی گریه کردم....نوبت اخر امتحان که تموم شد زنگ زدم به مادر خانمی و همچین اشکهام میریخت مهلت نمیدادن حرف بزنم......خیلی روزهای سختی بود واقعا..... تو خیلی دانشکده ها ازمون جامع فرمالیته س چون استادها دیگه دانشجوها رو میشناسن بعد دو سه ترم که باهاشون درس گذروندن اما تو دانشکده ما واقعا برعکسه تازه سر جامع که شد استادها یاد مچ گیری و اذیت کردن میفتن یعنی بخدا تو همین یک ترم ده سال پیر شدم  هنوزم معلوم نیست نتیجه چی میشه.... مگه اینکه خدا لطف کنه مارو نحات بده من دیگه واقعا ظرفیت و تحمل اینکه یکبار دیگه اون روزها تکرار بشن رو ندارم....یا قمر بنی هاشم....یا دستگیر بی دست.....مددی مددی..... 

خب از بحث شیرین جامع  که بگذریم میرسیم به بحث شیرین کار خوشبختانه همه چیز خوب و آرامه دانشجوهای خوبی دارم این ترم. یکی شون فقط یه ذره اول ترم خواست اذیت کنه که ما نیز اذیتش نمودیم  و کار روکشوندیم به رییس دانشکده و تهدیدش کردیم که ادامه بده معرفیش میکنیم کمیته انضباطی . بجز این یک مورد  بقیه عالین خدا رو شکر. در کل ترم پاییز خیلی عالی رو شروع کردم  دانشجوهای فوق العاده داشتم و خیلی همه چیز خوبه خدا روشکر. 

در  کل زندگی به آرامی در جریانه حتی با اینکه هنوز خستگی  اون امتحان مذکور تو روحم مونده و دو هفتس که از امتحان گذشته اما هنوز بی حالم هنوز خسته و بی حوصله م.... انرژی ندارم انگار....دیروز دکتر راد (از همکارا) حرف طلایی زد گفت تا الان ضمیر ناخوداگاهت میدونسته وقت کم اوردن نیست و باهات همراهی کرده اما الان که همه چیز تموم شده خستگی 29 سال نان استاپ  و پیوسته درس خوندن رو داره رو میکنه........

بله دوستان این هم غرغر نامه ای بعد از ازمون جامع  امیدوارم بزودی با خبر قبولی ازمونم خوشحال بشم دوباره حرفهای خوب بزنم ببخشید سرتون رو درد اوردم 

عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 18:44