ما برگشتیم :)

ساخت وبلاگ

سلام به همه عزیزان balloons smiley

خب ما روز جمعه برگشتیم و بسیار از بودن با خانواده عزیزمان مسرور گشتیم و من هم سوغاتی یه سرماخوردگی حسابی آوردم......

تمام جمعه عصر که رسیدیم خونه تا دیشب رو در حال استراحت بودم big bed smileyو از دیشب تا حدودی تونستم به مقداری از کارهام برسم و هنوز هم یه عالمه کار دارم از جمله چمدون مون که گوشه اتاق داره به من چشمک میزنه!

از درسها هم تا حد زیادی عقب افتادم که بسیار برام ناخوشایند بود و اونطور که دلم خواست تو این یک هفته نتونستم درس بخونم که بسی غمگینم از این بابت

و آخر هفته هم خانواده همسر میخوان بیان که معمولا وقتی میان کمتر از 10 تا 14 روز نمیمونن و من باز دراین مدت اونقدری که دوست دارم نمیتونم درس بخونم book smileyو تا برگردن جنوب احتمالا اواخر تیر میشه و تا اون موقع حتما کلاسهای ترم  تابستون شروع شده و از طرفی من تا دوباره رو دور درس بیفتم میشه اوایل مرداد که تا آبان که آزمون جامع برگزار میشه وقت زیادی برام نمیمونه با این همه حجم درس و مباحث پیچیده ای که ما میخونیم..... خدا خودش به ما رحم کنه انشالله ......بقول آوان جانمان ما داریم خانم دکتر میشیم باید بتونیم بدرستی هر شرایطی رو مدیریت کنیم طوریکه که نه خودمون ضرر کنیم و  از برنامه هامون عقب بیفتیم نه اطرافیان مون

خب این هم خلاصه ای از احوالات ما در این روزها......

من برم به درس و مشقم برسم و یک عالمه کاری که دارم

پ.ن.1. قرار بود سوغاتی عکس از رودخونه قشنگ شهرمون براتون بیارم و به قولم وفا کردم انشالله بزودی عکسها رو اینجا میگذارم

پ.ن.2. دوست عزیزم همشهری گلم آوان عزیز که اتفاقا هم رشته من هم هست به تازگی یه وب باز کرده (manvaphd.blogsky.com)  که بسی ما رو خوشحال کرد . خب اینهمه تفاهم با هم داریم باید هم دلشاد گردیم، همشهری ما که هستن ، هم رشته ای هم که هستن ، اتفاقا ایشون هم مقطع PhD میخونن و استاد دانشگاه هم هستن متاهل هم هستن و فرزندی هم ندارن ..... میبینین که تفاهم هامون چقدر زیاده  برای همینه که ما بسی کیفوریم .......

عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 8:44