سلاااام

ساخت وبلاگ

سلام به عزیزان این خونه مجازی که دیگه کم کم داره تبدیل به یه جزیره ی متروک دور افتاده میشه big smile2 smiley

بله ما دیشب رسیدیم به شهرمان، شهر رودخانه باصفای دز و گرمای بی نظیرش که از همون ابتدای ورودمان داشتیم از گرما حال بد میشدیم که همسر درجه کولر ماشین رو 5 درجه سردرتر کرد تا از گرما ذوب نشویم bored smiley

اما در عوض این گرما الان در کنار اعضای خانواده به سر میبریم و بسی کیفور و مسروریم و مثل جوجه ای کوچک هرکجا مادر خانمی مان میروند به دنبالش میرویم و هی دستش را میگیریم و هی بوسه بر گونه هایش میزنیم و هی همسر جان ما را یعنی فقط من را مسخره مینماید و هی میخندد و میگوید از سن و سالت خجالت بکش  big smile2 smileyکه البته ما نیز خجالت نمیکشیم big smile2 smiley

دیشب هم که رسیدیم عروس جانمان را ملاقات کردیم که از دیدن روی ماهش بسیار لذت بردیم مخصوصا که حسابی به خودشان رسیده بودن و موهای بلند مشکی شان به طرز زیبایی مرتب شده تا کمرشان خودنمایی میکرد و بهم عیدی دادیم و عیدی گرفتیم و هی کیفورترگشتیم

فردا هم انشالله برای نهار قرار است با خانواده عروس جانمان دورهم جمع شویم ، و کلی به مادر خانمی عروس جانمان اصرار نمودیم که ساده برگزار کند و خودش را به زحمت نیندازد، باشد که اصرارهایمان مقبول افتد angel3 smiley

خب این هم از حال و احوال ما از دیشب تا الان که در جمع خانواده بسی خوش میگذرانیم

البته در این خوش گذرانی ها از حال و احوالات درسها و کتابهایمان نیز غافل نگشته و از کوچکترین فرصتی برای مطالعه استفاده مینماییم book smiley باشد که رستگار شده و به زودی دکتر تمام شویم black eye1 smiley

خب برویم اندکی علم بیاموزیم تا وقت نهار ، فعلا بای بای

عصر پاییزی.......
ما را در سایت عصر پاییزی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 10:49