سلام و صد سلام به عززان دل این خونه مجازی
امیدوارم حال و احوالتون خوب و خوش باشه.
عارضم به خدمتتون که هفته پیش بلاخره پروژه خونه تکونی رو تموم کردم و تمام خونه رو تکوندم و یه نفس راحت کشیدم
در حال حاضر مشغول نوشتن مراحل آخر پروپوزال هستم و خدا بخواد تا اخر هفته تموم بشه و تحویلش بدم.
انشالله هفته آینده هم عازم کربلا و دیدار یاران دیگری هستیم و بسیار اشتیاق داریم برای پابوس آقامان عباس جان
دیروز یه مساله کاری پیش اومد و بسیار ناراحتمان کرد .... و ما بسی دلخور و آزرده خاطر گشتیم و بسیار به مسئولین دانشگاه تشر زدیم که شما زیادی به دانشجوها رو دادین و هیچ دیسیپلینی حاکم نیست و خلاصه کلی بهشان توپیدیم و هی عذرخواهی کردند و ما نهایتا گفتیم تقصیر شما نیست و تقصیر اوضاع گل و بلبل جامعه است که من نوعی که از 6 سالگی تا الان 33 سالگی در حال تحصیلم و دارم دکترا میگیرم اما هنوز نتونستم هیات علمی بشم و واسه چندغاز حق التدریس باید شکسته و خرد بشم...... خلاصه اینکه بسی آزرده دل و بغضی بودم و هی بغضم را فشار دادم و قورت دادم تا نریزد اما بلاخره نتونستم مقاومت کنم و تماااام مسیر اتوبان رو تا کرج اشک ریختم بی صدا و کز کرده......
بله دیگه اینه اوضاع کسی که تا دکترای تخصصی درس خونده و چندین سال هم سابقه تدریس در دانشگاه ، کلی مقاله بین المللی ، و رزومه پربار داره.....باشد که رستگار شویم ....
دیگه چاره ای جز توکل بر الله یکتا نداریم. انشالله راهگشامون باشه......
ببخشید این پستم انرژی منفیش زیاد بود.....
انشالله پستهای بعدی رو با انرژی مثبت بیشتری بنویسم.......
عصر پاییزی.......برچسب : نویسنده : 1berangezendegi1 بازدید : 16